راز پنهان AI، چرا فقط ۲۲٪ از شرکت‌ها موفق به استفاده می‌شوند؟

ai automation ai-7 00
5/5 - (1 امتیاز)

آخرین بروزرسانی در ۱۱ آذر ۱۴۰۴ توسط Dr.Arman

ساختن یک مدل هوش مصنوعی که خرابی تجهیزات را پیش‌بینی کند، یک دستاورد مهندسی است. اما تحول واقعی زمانی اتفاق می‌افتد که آن مدل، یک دستگاه خراب را در عمل شناسایی کند. این لحظه، رویای اتوماسیون با هوش مصنوعی را به سود واقعی تبدیل می‌کند. اما چرا اغلب شرکت‌ها در این مرحله کلیدی متوقف می‌شوند؟

چرا این بحث همین حالا حیاتی است؟

این روزها همه از قدرت هوش مصنوعی حرف می‌زنند، اما یک واقعیت تلخ وجود دارد. طبق یک نظرسنجی جدید از شرکت HPE، تنها ۲۲٪ از سازمان‌ها توانسته‌اند هوش مصنوعی را واقعاً عملیاتی کنند. این یعنی اکثریت قریب به اتفاق شرکت‌ها هنوز در مرحله آزمایش و اثبات مفهوم گیر کرده‌اند.

مشکل کجاست؟ کارشناسان معتقدند که ما بیش از حد روی «آموزش» مدل‌ها تمرکز کرده‌ایم و از مرحله حیاتی «استنتاج» (Inference) غافل شده‌ایم. استنتاج یعنی جایی که مدل آموزش‌دیده در دنیای واقعی به کار گرفته می‌شود و ارزش‌آفرینی می‌کند. این همان پلی است که سرمایه‌گذاری‌های هنگفت در هوش مصنوعی را به سودآوری واقعی می‌رساند و درک آن برای هر علاقه‌مند به این حوزه ضروری است.

اعتماد، سنگ بنای یک هوش مصنوعی کارآمد

«استنتاج قابل اعتماد» یعنی شما بتوانید واقعاً به پاسخ‌هایی که از سیستم هوش مصنوعی می‌گیرید، تکیه کنید. این موضوع برای کارهای ساده مثل تولید متن تبلیغاتی مهم است، اما برای سناریوهای پرخطر – مثلاً یک ربات جراح یا یک خودروی خودران – کاملاً حیاتی است.

کلید ایجاد این اعتماد، کیفیت داده‌هاست. یک اصل ساده وجود دارد: «داده بد وارد شود، استنتاج بد خارج می‌شود.» حتماً شما هم با محتوای غیرقابل اعتماد یا «توهمات» (Hallucinations) هوش مصنوعی مواجه شده‌اید که نه تنها کمکی نمی‌کنند، بلکه باعث اتلاف وقت برای راستی‌آزمایی می‌شوند. وقتی اعتماد از بین برود، بهره‌وری هم نابود می‌شود.

در مقابل، وقتی یک تیم عملیات شبکه به یک موتور استنتاج قابل اعتماد مجهز می‌شود، در واقع یک «همکار خستگی‌ناپذیر ۲۴ ساعته» به دست می‌آورد که توصیه‌های دقیق و سریع ارائه می‌دهد. اینجاست که هوش مصنوعی از یک ابزار سرگرم‌کننده به یک دارایی استراتژیک تبدیل می‌شود.

تولد کارخانه هوش مصنوعی: تمرکز از «مدل» به «داده»

در موج اول هوش مصنوعی، تب استخدام دانشمندان داده و ساختن مدل‌های غول‌پیکر همه جا را گرفته بود. اما امروز، شرکت‌ها فهمیده‌اند که هدف واقعی، تبدیل کردن ایده‌ها به نتایج قابل اندازه‌گیری است. به همین دلیل، تمرکز به سمت مهندسی داده و معماری صحیح آن شیفت کرده است.

این تغییر، به ظهور مفهومی به نام «کارخانه هوش مصنوعی» (AI Factory) منجر شده است؛ یک خط تولید همیشه روشن که در آن داده‌ها از طریق خطوط لوله و حلقه‌های بازخورد حرکت می‌کنند تا هوشمندی مستمر تولید کنند. اینجاست که دو سوال استراتژیک مطرح می‌شود: «چقدر از مدل واقعاً متعلق به شماست؟» و «چقدر از داده‌های ورودی منحصراً از مشتریان و عملیات شما به دست آمده است؟»

یک نقشه راه عملی: ماتریس چهاربخشی برای موفقیت

پاسخ به دو سوال بالا، استراتژی شما را مشخص می‌کند. شرکت HPE برای کمک به کسب‌وکارها، یک ماتریس چهاربخشی ساده و کاربردی طراحی کرده است:

  • Run (اجرا): شما از مدل و داده‌های خارجی از طریق یک API استفاده می‌کنید. مثل استفاده از ChatGPT برای کارهای عمومی. در اینجا، تمرکز اصلی شما باید روی امنیت و حاکمیت داده باشد.
  • RAG (غنی‌سازی): شما مدل‌های خارجی را با داده‌های اختصاصی شرکت خودتان ترکیب می‌کنید تا پاسخ‌های منحصر به فرد بگیرید. مثلاً یک چت‌بات پشتیبانی که به تمام اسناد داخلی شما دسترسی دارد.
  • Riches (ثروت‌آفرینی): شما مدل اختصاصی خودتان را روی داده‌های اختصاصی خودتان آموزش می‌دهید. این بخش، منبع اصلی مزیت رقابتی پایدار است و نیاز به زیرساخت‌های قدرتمند دارد.
  • Regulate (قانون‌گذاری): شما مدل اختصاصی خودتان را روی داده‌های خارجی (که مالکشان نیستید) آموزش می‌دهید. در اینجا، رعایت قوانین حقوقی و مقرراتی، اولویت اول است.

نکته مهم این است که اکثر سازمان‌های موفق، به طور همزمان در چندین بخش از این ماتریس فعالیت می‌کنند تا از تمام پتانسیل هوش مصنوعی بهره‌مند شوند.

از آزمایشگاه تا واقعیت: نقش فراموش‌شده IT

بزرگترین چالش، تبدیل کردن پروژه‌های آزمایشی کوچک به سیستم‌های گسترده در سطح سازمان است. این دقیقاً همان جایی است که تیم‌های IT باید رهبری را به دست بگیرند. اگر IT کنار بنشیند، پدیده‌ای به نام «هوش مصنوعی سایه» (Shadow AI) رخ می‌دهد؛ یعنی هر بخش از سازمان برای خودش ابزارها و مدل‌هایی را بدون نظارت مرکزی به کار می‌گیرد که نتیجه آن هرج‌ومرج، هزینه‌های اضافی و شکاف‌های امنیتی است.

وظیفه IT این است که به این آزمایش‌ها ساختار بدهد، زیرساخت‌ها را استاندارد کند و از یکپارچگی داده‌ها محافظت کند. این آخرین قدم برای رسیدن به گنج واقعی هوش مصنوعی است: پیاده‌سازی در مقیاس تولید.

نتیجه‌گیری: برندگان چگونه مشخص می‌شوند؟

برگردیم به سوال اول: چرا فقط ۲۲٪ از شرکت‌ها موفق می‌شوند؟ راز آنها داشتن فناوری بهتر نیست، بلکه داشتن یک استراتژی شفاف‌تر است. آنها فهمیده‌اند که موفقیت در هوش مصنوعی به این بستگی دارد که بدانید دقیقاً در کدام بخش از ماتریس چهارگانه (Run, RAG, Riches, Regulate) بازی می‌کنید.

برندگان آینده کسانی خواهند بود که جاه‌طلبی فناورانه خود را با حاکمیت صحیح و خلق ارزش واقعی هماهنگ می‌کنند. شما فکر می‌کنید کسب‌وکار یا پروژه‌های آینده‌تان در کدام یک از این چهار بخش قرار می‌گیرند؟

منبع:

https://www.technologyreview.com/2025/11/18/1128007/realizing-value-with-ai-inference-at-scale-and-in-production/

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *